سانتیاگو کالاتراوا معمار ، هنرمندو مهندس سازه در ۲۸ ژولای ۱۹۵۱ در شهر والنسیا در کشور اسپانیا متولد شد. کالاتراوا دوران ابتدایی و راهنمایی را در والنسیا گذراند و در ۸ سالگی به مدرسه هنر و صنعت وارد شد در آنجا آموزشهای رسمی فرمی کشیدن و نقاشی کردن را یاد گرفت.به محض به پایان رساندن دوره ی متوسطه در والنسیا به قصد نام نویسی در رشته بوم شناسی به پاریس رفت اما به زودی فهمید که علاقه ای به آن ندارد او به والنسیا باز گشت ودر دانشکده تکنیکهای ساختمانی والنسیا ثبت نام کردو تحقیقات و تالیف هایی نیز در این دانشکده داشت.

پس از به پایان رساندن تحصیلاتش او شروع به پذیرفتن پروژه های کوچک مانند طراحی سقف برای کتابخانه ها یا بالکن برای اقامتگاه های خصوصی کرد. اولین پیشنهاد موفقیت آمیز او در سال ۱۹۸۳ طراحی و ساخت راه آهن در زوریخ شهری که او اولین دفتر خود را در آنجا تاسیس کرد بود.

در ۱۹۸۴ کالاتراوا طراحی و ساخت پل باخ درودا در بارسلونا را شروع کرد. این سرآغازی برای پروژه های پلها بود که او را به شهرتی جهانی رساند از جمله شاهکارهای او در پل سازی ، پل زیبای آلامیلو در سال ۱۹۹۲ و پل بیلبائو در سال ۱۹۹۷ و پل آلامدا در سال ۱۹۹۵ می باشد .

تاسیس دومین دفتر وی در پاریس در سال ۱۹۸۹ همزمان با طراحی ایستگاه فرودگاه لیون بود که در سال ۱۹۹۴ تکمیل و به بهره برداری رسید دفتر او در والنسیا در سال ۱۹۹۱ با شروع کار برروی شهرک علم و هنر که یک مجموعه کامل فرهنگی است تاسیس شد.

سانتیاگو کالاتروا (santiago calatrava)یک چهره غیر معمولی است.او درسال 1951در اسپانیا به دنیا آمد.قبل از گرفتن مدرک معماری،در والمسیا هنرر را مطالعه می کرد.او مهندسی عمران را در موسسه فدرال تکنولوژی سوئیس (ETH)در زوریخ مطالعه کرد.او در سال 1981دکترای خود را با تزی با عنوان به هم آمیختن قابهای فضایی کسب کرد.در آن زمان وقتی که چند معمار معروف ادعا نمودند که خود نمودند که خود درس خوانده اند (بدون گذراندن تحصیلات دانشگاهی )،یکی از موفقیتهای کالاتروا پیشینه آکادامیک وی بود.او به زبانهای اسپانیایی ،انگلیسی،فرانسه و آلمانی به روانی صحبت می کرد و مرزهای بین هنر ،معماری و مهندسی را می گذارند.سانتیاگو کالاتروا یک چهره معروف و راهنمای نسلی است که معماری جهان را مشهور نمود.

خانه نزدیک سواحل زوریخ-سی هم دفتر کار سانتیاگو کالاتروا است،که خصوصیات و مراحل کاری او را به خوبی نشان می دهد.این خانه سنگی علی رغم وجود تعدادی از مجسمه های او در محوطه چمن کاری، نشان می دهد. این خانه سنگی علی رغم وجود تعدادی از مجسمه های او در محوطه چمن کاری، دهنده طبقه متوسط جامعه است .معمار در داخل خانه فسازه را دوباره ساخته است و توسط قراردادن اشیاء غیر اصلی یا پرده، سبک مدرن به آن داده است. یک ملاقات کننده ممکن است نتیجه بگیرد که این خانه به جای اینکه خانه یک مهندس یا معمار باشد خانه یک مجسمه ساز یا  نقاش است. اگر طرح ها یا ماکت های معمارانه کمی در خانه وجود داشته باشد، مجسمه ها و طراحی های کالاتراوا، مبلمان و لامپ در همه جای خانه موجود است.حتی اگر چند شکل پرنده ایستگاه TGV لیون-ساتوس (LYON –SATOLALS)در مجسمه های او غیر قابل تشخیص باشند.ارتباط کارهای هنری کالاتروا با طراحی های ساخته شده او پیچیده است.سانتیاگو کالاتروا او می گوید:گاهی ترکیبهای هنری مجسمه دار ایجاد می کنم که اگر دوست دارید، می توانید آنها را مجسمه بنامید.آنها بر اساس عقاید خیلی شخصی هستند.مانند فیلینی (FELLINI)یا کوروساواکه قبل از فیلم سازی نقاشی می کشیدند،من مجسمه می سازم.سانتیاگو کالاتروا مدام به هنر اشاره می کند و این بدون شک یکی از کلیدهای کار اوست و درخانه زوریخ آشکار است.او می گوید یک سری ار پلهایی که با طاق خمیده طراحی کردم،به سبک کارهای <<سزان >>((Cezanneاست.او ادامه می دهد:هنر قرن بیستم به ندرت تحت تأثیر حزب مارکسیست –لنینسیت ،قرار گرفته که اکنون دوره آن تمام شده است.دوباره هنگام ساخت و ساز احساس آزادی می کنیم و این امر جایگاه جدید معمار را به عنوان یک هنرمند و معماری را به عنوان هنر بیان می کند.

سانتیاگو کالاتروا توسط نقش های مهم معماری یا مهندسی در محیط مصنوع یا در کارهایش زیاد دچار مشکل نشده است.همانطور که او می گوید:در اصل معمار رئیس است و مهندس برای کار می کند.و او با علاقه به هنر،مهندسی و معماری نوشته است:ظهور مهندس سازه،با اجزا شکل دهنده غیر صنعتی مبالغه هنری را شکست و موقعیت دارای امتیاز معمار را از بین برد و اساس توسعه امروز را فراهم کرد.مهندس قرن نوزدهم نقش نگهبان اجزاجدید را حدس زد و آن نقش را مدام به معماران تحویل می داد.او شکلهای متجانس را توسعه می داد.گیدئون بحث در مورد نقش مهندسی و گگفتگوهای اساسی و حوادث ر دنبال می کند.سال 1877:در این سال وقتی جایزه ای به بهترین مقاله به نام یکی بودن یا جدایی مهندس و معمار اهدا شد،این سئوال در دانشگاه مطرح شد.داویود(Davioud)یکی از معماران اهل ترکادرو با این پاسخ مطرح برنده شد:روزی که مهندس معمار و دانشمند همه یک فرد باشند،توافق واقعی،کامل و صادقانه می شود.مدت زیادی تحت تأثیر این عقیده احمقانه قرار داشتیم که هنر نوعی فعالیت هوش انسانی است و یک ریشه  در شخصیت هنرمند دارای خیال دمدمی مزاج دارد.اگر چه نکته گیدئون در مورد گمنامی کار مهندس و اشاره به خیال دمدمی مزاج متناسب هنرمند قدرتمندی مثل کالتروا نیست.او می کوشید تا توافقی بین مهندس سازه و معماری ایجاد کند.

میراث مهندسین و هنرمندان:

فهرست کارهای کالاتروا موجود در نمایشگاه سال 1993در موزه هنر مدرن واقع در نیویورک ارتباط نزدیک کار او با مهندسان دیگر را نشان می دهد:کالاتروا بخشی از میراث مشخص مهندسی قرن بیستم است.او مانند نسلهای قبلی مثل روبرت میلات (Robry Mailart)پیر لویجی نروی(Pier Luigi Nervi)ادورت تروجا Eduarado Torroj)و فیلیکس کاندلا (Felix Candela)ورای نگرشی پیش رفت که فقط مشکلات فنی را حل می کند.به همین دلیل از نظر مهندسین،سازه تعادلی بین معیار علمی کار و بدعت شکل های جدید است.کالاتروا مهندسی را هنر امکان پذیر در نظر می گیرد و شکل های جدیدی براساس فنی که هنوز تکنیکی نشده است،را جستجو می کند.مهندس اول یعنی روبرت میلارت(1940-1872)در سال 1894از EHTزوریخ فارغ التحصیل شد و چند پل مجسمه دار مدرن ساخت و استفاده جدیدی از بتن کرد.در خانه گیسهوبل(Giesshubel)او در زوریخ (سال 1910)دال بتنی سقف قارچی برای اولین بار مورد استفاده قرار گرفت و میلارت از شاه تیر نیز استفاده نکرد.همانطور که ماتیلدا مکویبد(Matilda Mcquaid) می نویسد:میلارت یکی از اولین مهندسینی است که در این قرن کاملا ساختار بنایی را شکست و از نظر فنی از راه حلی مناسب در سازه های ازجنس بتن مسلح استفاده کرد.اگر چه عقیده فنی عامل اولیه کار کالاتروا نیست،اما تجلی کلی سازه را مشخص می کند.کار اویکی شدن تجلی پلاستیک و اثری سازه ای است و نتایجی را فراهم می کند که به عنوان ترکیب زیبایی شناسی و فیزیک سازه ای است.

اگر چه کالاتروا به طور طبیعی کا میلارت را تحسین می کند،بیان می کند که پل های از به خاطر سایت از بقیه پل ها متفاوت است. کالاتروا می گوید:پلهای میلارت در یک چشم انداز کوهستانی زیبا قرار دارند.موفقیت او به خاطر قرار دادن سازه ای مصنوعی (پل) در مکان های باشکوه است.ائ ادامه می دهد:امروزه،عقیده دارم که یکی از مهمترین وظایف در نظر گرفتن پیرامون شهرهاست.بیشتر کارهای دولتی در این مناطق کاملا کارکرد گرا هستند پل ها نزدیک راه آهن یا رودخانه های آلوده اثر کاملا مثبتی داشته،و با ایجاد یک محیط مناسب تأثیری نمادین دارند.

بدون شک کار کالاتروا تحت تأثبر فیلیکس کاندلا است که در سال 1910در مادرید به دنیا آمد و درسال 1939به مکزیک مهاجرت کرد،در جایی که در جایی که چند سازه بتنی معروف مثل اگلیسا دلاوبرگن میاگروسا(ناووارت،مکزیک،1995)یک طراحی بر اساس مخروطهای شبه هذلولی را ساخت.مهندس مادریدی دیگر ادوارد تورجا (1961-1900) بود که توجهش  به استفاده از شکلهای منظم که حالت مجسمه ای آنها تحت تأثیر کارهای گائودی بود، جلب شد. همانطور که ماتیدا مکویید بیان می کند،علی رغم اقامت کالاتروا در زوریخ بسیاری از کتابهایی که درباره او نوشته شده مربوط به هنرمندان یا معماران اسپانیایی است.او نقاشان و مجسمه سازان را می ستود. کالاتروا می گوید:برای مثال آنچه در شخصیت گویا مرا جلب می کند این است که او یکی از هنرمندان اولیه است،همانطور که رامبراند قبل از او همین عقیده را داشت و گویا خدمت یا پادویی برای افراد دیگر را سرزنش می کرد.آنچه را در کارمیرو تحسین می کند(Miro)،سکوت و رد کردن نظرات بحثی و مرسوم است اگرچه گائودی مانند (میلارت) برا ی او مثالی می زند،کالاتروا در مورد مجسمه سازی به نام (خولیو گونزالس)(Gonzalez Julio)صحبت می کند.کالتتروا نتیجه می گیرد که پدر و پدر بزرگش <<گنزالس>>کارگران فلز کار<<گائودی>>در پروژه هایی مثل پارکو گوئل (Parque Guell ) بودند.سپس به پاریس رفتنند،جایی که کار خولیو گونزالس با فلز از آنجا سر چشمه می گیرد.یک فرد ممکن است بگویید آنچه انجام می دهیم ادامه کار گائودی و گنزالس کاری هنری به سمت هنر انتزاعی است نوع هنری که سانتیاگو کالاتروا به آن اشاره می کند،در پلها و ساختمانهای موفق او دیده می شود و شرح آن مشکل است.دیگر مهندس ایتالیایی قرن بیستم لویجی نروی است که در سخنرانی اش در هاروارد در سال 1961بیان می کند:توضیح دلیلی برای قبول شکلهای دنیای فیزیکی که ارتباطی با ما ندارند،خیلی مشکل است.چرا این شکلها ما را مانند اشیاء طبیعی مثل گلها،گیاهان و چشم اندازها از طریق نسلها راضی می کنند و به همان شکل حرکت می دهند؟شایان ذکر است که این موفقیتها یک اساس سازه ای مشترک،بدون تزئین،اداری خط و شکل ساده برای تعریف سبک زیبایی شناسی و یک سبک صادقانه دارند.می فهمم که یافتن لغات مناسب برای شرح مفهوم چقدر سخت است.»

کالاتروا می گوید:«وقتی این نکات را به دوساتانم گفتم،بیان کردم که این نگرش آینده نزدیک غمگین کننده است.اگر در واقع این ارتباطها نا را به سوی یک یکنواختی مهلک هدایت کند،به طور ارادی بهتر است که ارتباط های محکم آینده بین ساخته های ما و قوانین فیزیکی را سرزنش کنیم.این بد بینی را منصفانه نمی دانم.ارتباط با تقاضاهای فنی همیشه نشانگر آزادی لازم برای نشان دادن شخصیت به وجود آورنده کار است.اگر او هنرمند،باشد،برای اجازه خلق و ساختن اثرش،حتی در امور فنی یک کار درست و واقعی از هنر است.

کشف پلها:

همانطور که خود سانتیاگو کالاتراوا می گوید طراحی یک پل شامل موضوعات علمی است نه نمادین.او می گوید«اگر به تاریخ پلها قرن نوزدهم و بیستم نگاه کنید،بسیاری از آنها سازه ای خاص و مهمی دارند.آنها شکلهای سنگی،مجسمه شیر،نرده داریا مثل برج«الکساندردوم»در پاریس فرشته هایی دارای چراغ بودند.این شکل ها در جنگ جهانی دوم از بین رفت».وی ادامه می دهد:«صدها پل دراروپا سریعا دوباره ساخته شدند.مدرسه کارگرد گرایی و طراحی پل به سرعت پیش رفت.یک پل خوب یک پل ساده و ارزان بود.»کالاتروا احساس می کند که این مدرسه طراحی در دوران جنگ مفید است.او می گوید:«امروزه باید باید عامل بالقوه پلها را کشف کنیم.»او مثال هایی از شهرها اروپایی مثل «فلورانس»،«ونیز»یا »«پاریس» برای نشان دادن این حقیقت،مفید بودن و کارکرد پلها ذکر می کند و نقش اصلی آنها را در توسعه شهرها ذکر می نماید.ساختن یک پل یا یک ژست(حالت) بالقوه فرهنگی بیش از ساخت یک موزه جدید می خواهد.او می گوید:«پل موثر است،چون برای هر کس قابل دسترسی است.حتی یک فرد بیسواد هم می تواند از پل لذت ببرد.یک حالت ساده ماهیت را تغییر می دهد و به آن نظم می دهد.»

موفقیت کوششهای شخصی کالاتروا یک معنی جدید به پلها داد و مثال آن پل آلمیلوست (سیویل،92-1987)مجسمه درورودی نمایشگاه سال 1992با ارتفاع دکل 142متر و زاویه 58درجه (مانند هرم بزرگ خئوپس در قاهره)شهر قدیمی سویل را مشخص می کند.پل آلمیلو 200متر دهانه دارد و روی شاخه ای از رودخانه «گادلیکویور»است،توسط 13شمع و کابل در بالا محافظت می شود و «وزن دکل بتنی برای تعادل صفحه پل کافی است،پس نگهدارنده پشتی نمی خواهد اگر چه کالاتروا یک پل دوم در جهت قرینه آن طراحی کرده بود،اما بودجه کارفرما یعنی «جونتا»او را وادار کرد که فقط  پل دره «کارتوج»با یک دهانه و طول 500 متر را بسازد.

کالاتروا علاوه بر یادداشت های شخصی روشن می کند که این فکر ایجاد شکل بدعتی دکل آلمیلو مستقیما تحت تأثیر مجسمه «ترسو (Torso)در حال دویدن»در سال 1986است که در «آن مکعبهای مرمری خم شده توسط یک سیم متعادل می شوند.»در واقع،بسیلری از طرحهایی که کالاتروا در خانه خود در زوریخ آویزان کرده است،تصاویری در ذهن و تصور او بوده است.«تروسو در حال دویدن»از نیروی بدن انسان در حال حرکت به جلو الهام گرفته است.اگرچه استفاده خاص کالاتروا از این تحقیق خیلی شخصی است،نتیجه آن گاهی توسط سبک صادقانه «نروی »بیان می شود.

جای تعجب است که در مورد پروژه «آلمیلو»قبل از ساخت بحث شد.همانطور که کالاتروا می گوید:«تعدادی از مهندسین سعی کردند ثابت کنند که این پل دوام ندارد یا پر هزینه می شود.آنها به شخصی حقوق دادند که هزینه را محاسبه کند.» اگر چه حسادت حرفه ای به طور مشترک در معماری و مهندسی مانند بقیه رشته ها وجود دارد،اما عمومی نشد.کالاتروا در مورد این مشکلات در معماری و مهندسی مانند بقیه رشته ها وجود دارد،اما عمومی نشد.کالاتروا در مورد این مشکل رنج می برد.آنها پلهای غیر مرسوم هستند.» باید ذکر کرد که علی رغم بحث های زیاد پل آلمیلو دارای دکل اریب است.برای مثال، معمار هلندی «بنوان برکل»(Benvan Berkel )که وقت زیادی را برای کار با کالاتروا صرف کرد، اخیرا پل ارسموس (Erasmus)در «روتردام»(1993-96)را کامل کرده است. شکل قدرتمند این پل اکنون جزو چشم انداز شهری روتردام مرکزی است. اگرچه صفحه آن نازک است، اما بر خلاف طراحی کالاتروا در شهر سویل دارای مهارهایی است.پلها با کیفیتهای فنی نگرش جدید کالاتروا را نشان می دهد و مدرن بودن شهرها را نمادین می کند.

علی رغم این که یک فرد ناآشنا زیبایی پل را تحسین می کند،روشی که به این شکلها منتهی می شود،به طور طبیعی کاملا پیچیده است.او می گوید:«این یک مرحله حسی است و سیستمی است که به ترکیب تعدادی از عوامل بستگی دارد.» توصیف او از طراحی پل طولانی است: «عقیده دارم که در ابتدا موقعیت پل باید در نظر گرفته شود. برای مثال، در سایتهای مشخص بندری طاق نمی گذارید،چون حمل بار به ساحل با یک روش مناسب امکان ندارد.پس، عبور و مرور زیاد باید در نظر گرفته شود. ارتفاع پل توسط نوع قایقهایی که زیر آن عبور می کنند تعییین می شود.انتخاب مصالح ساختمانی نیز مهم است:چوب، فولاد یا بتن طبق شرایط محلی و هزینه مورد استفاده قرار می گیرند.این عناصر و بقیه بارها توسط مرحله حذف به سمت راه حلهای مشخص سازه ای منتهی می شوند.نه تنها نوع پل،بلکه تأثیر آن بر محیط اطراف به آن شکل می دهد.سپس ،مهندس باید طراحی ای که تصور کرده است را محاسبه کند.ماکتی را درست می کنم که توسط آن علم ریاضی به طبیعت متصل می شود و باعث می شود رفتار طبیعت را درک کنیم.همیشه در حال مواجه با نیروهای طبیعت هستیم.»

یکی از پلهایی که سانتیاگو کالاتروا اخیرا کامل کرده است،پل عابر «کامپو ولنتین »(بیلبائو،اسپانیا،97-1990)بر اساس افکار او در مورد فضاهای پیرامون،صنعتی شهری یا یک تمرین به یک شکل غیرقابل پیش بیبنی است.این پل که از رودخانه بیلبائو درمحلی که به مرکز شهر متصل می شود و از ناحیه تجاری اربیریت (Urbitrate) می گذرد، بر اساس طاق خمیده است که کالاتروا ابتدا در سال 1988در یک پروژه ساخته نشد برای یک پل جدید درسین (Seine)از آن استفاده کرد.در اینجا یک طاق مخروطی خمیده با دهانه 71متری از پیاده رو محافظت می کند. هنوز اهمیت آن منحنی بیش از یک اثر هنری است.همانطور که سرجیو پولانو(Sergio Polano)توضیح می دهد: «پیچش ایجاد شده در قسمت های معلق عمودی توسط دوری از مرکز و وزن توسط منحنی پیاده رو متعادل می شود و بار را مثل یک پاندول در حال نوسان به فونداسیون بتنی منتقل می کند .»مانند پل «آلمیلو»یک سیستم نور پردازی تماشایی تأثیر پل را در شب مهم می کند، این پروژه را کامل می کند.

زبان برجها:

فرضیه های کالاتروا در مورد تأثیر مثبت یک پل واقعا جو این ناحیه دربیلبائو را تغییر داد،اما شهرداری برای معماری و طراحی سرمایه گذاری خوبی کرد.یک خط متروی جدید طراحی شده توسط «سر نورمان فوستر»و موزه بیلبائو«گگنهایم»که اخیراً توسط فرانک گهری(Frank Gahry) کامل شده است، آرزوهای این شهر شمالی اسپانیایی است. کار سانتیاگو کالاتروا به پل عابر پیاده «کامپو ولنتین» محدود نمی شود. از او خواسته شد که با افزودن یک ترمینال و برج مراقبت، فرودگاه را توسعه دهد. برج مراقبت فرودگاه «سوندیکا» با ارتفاع 42متر(96-1993)شامل تسهیلات فنّی ،اداره و برج کنترل به شکل یک مخروط معکوس بدون سر یک نگرش دارای چشم انداز و مورد توجه کالاتروا: یک ساختمان بلند است.

مشهورترین این پروژه ها برج با ارتباطات «مونت جویک» (بارسلونا،92-1989) است که در زمان بازی های المپیک ساخته شد.این برج با ارتفاع 130متر دارای تنه خمیده با یک شمشیر مقایسه شده است،هنوز نگرشی شخصی کالاتروا کاملاً غیر قابل پیش بینی است.طراحی های او راروشن می کند که این طراح عمودی ازشکل زانوی انسان الهام گرفته است. همین طور پلان برج در نگاه اول از نمادهای فراماسون مثل دایره الهام گرفته است.سانتیاگو کالاتروا اصرا می کند که این تأثیر خاص صحیح است و دوباره چشم انسان است که به او الهام می کند.به طورطبیعی ،چشم یکی از نمادهای فراماسون است،اما مفهوم برج«مونت جویک»همانطور که فهرست کارهای کالاتروا در نمایشگاه سال 1993توضیح می دهد: «به طور نمادین، این برج به حوادث بازیهای المپیک اشاره می کند ساده آن با قوانین آمار تناقض ندارد، چون مرکز جاذبه زمین (گرایش) بر نتایج عمودی بار مرده (بار ساکن) آن منطبق است. خم شدن ساقه با زاویه «نقطه انقلاب تابستانی»در بارسلون یکسان است و وقتی خورشید به سکوی گرد در پلکان می رسد،مثل شاخص آفتاب عمل می کند. این خصوصیات وجود دو میدان بزرگ در بارسلون یعنی: «لاماردیدا» و «ال پارالئو» با اشاره به توسعه های فنّی این دوره را مورد تأکید قرار می دهد. » 

برج دیگر طراحی شده توسط سانتیگو کالاتروا که ساخته نشد،به خاطر طراحی چشم انداز و بخشی از موزه اپرا و رصدخانه در والنسیا، باید ذکر شود.این برج که کالاتروا جایزۀ مسابقه سال 1991 را برای آن برنده شد،توسط «جنرالیتات والنسیا» به عنوان بخشی از پروژه علمی شهر سازماندهی شد وبه نوسازی یک منطقۀ والنسیای شرقی بین رودخانه «توریا»و اتوبان کمک می کند و عنصری نمادین است.همانطور که «سر جیو پولانو»می نویسد:«این برج با یک پایۀ مثلثی و کناره های محدب به ارتفاع 382 متر در یک ورودی میدان با یک حیاط مرکزی گرد قرار دارد .... آسانسورهای شیشه ای به سکو می رسند (172متر)....پایه 3فوتی دارای پلان نا معمولی به شکل اشک (یک مثلث باریک متساوی الساقین با یک پایه نیمه گرد) به طور متقارن در یک مثلث متساوی الاضلاع قرار دارد و دایره ای با شعاع 41متر واقع است و از بتن مسلح،شیشه و  فولاد ساخته شده است. وقتی این سه عنصر پایه به سمت مرکز متقارن سازه بلند و مخروطی می شوند،برای تشکیل یک سکوی ستاره ای شکل که از این شکل مخروطی محافظت می کند،دارای ارتفاع 162متر می شوند.»

پل آلمیلو(Alamillo)

دره لاکارتوجا (La Cartuja)سویل، اسپانیا،92-1987:

بخشی از نقشه پل توسط ناحیۀ دولتی آندالوسیا در نمایشگاه 92اجرا شد.دهانۀ این پل 200متر است و روی «میندروسان جرونیمو»شاخه ای از رود «گودال کیویر» قرار دارد.خصوصیات برجستۀ این پل ارتفاع دکل 142متر و زاویه 58 درجه مانند «هرم خئوپس» است.این سازه اریب پر شده با سیمان برای تعادل صفحۀ پل کافی است.تحقیق شخصی سانتیاگو کالاتروا در مورد پل «آلمیلو» به مجسمۀ «تروسو در حال دویدن» در سال 1986 ساخته شده از مکعبهای مرمری در حال تعادل با یک سیم تحت فشار، مربوط می شود. طرح او از یک فرد در حال دویدن الهام گرفته است. در طرح اولیه کالاتراوا دکل دومی نیز قرینه دکل اول برای سایت وجود داشت، اما کارفرمای پروژه سازه ای با بلندی 500 متری را می خواست که به عنوان ورودی شمالی سایت نمایشگاه 92 می باشد. این سازه بتنی خمیده پل آلمیلو که بسیاری از مهندسان و معماران از آن تقلید کردند، به عنوان نماد شهر سویل مدرن است.

سیوداد د لاس آرتس د لاس سیناس،

(Ciudad de las Artest de las Ciencas)

والنسیا، اسپانیا رصدخانه، (افلاک نما) 98-1991

موزه 2000-1991   پالاسیو د لاس آرتس – 1995

فرمانداری والنسیا برای تجهیز مکانی در شرق شهر بین یک ایستگاه راه آهن بزرگ و رودخانه ((تورا)) کوشش بسیاری کرد شهر کالاتراوا ده سال طول کشید تا کامل شود. او به عنوان بومی والنسیا در مسابقه طراحی یک برج ارتباطات در سال 1991 برنده شد. این برج بلندترین سازه مجموعه با ارتفاع 327 متر بود. تغییر مدیریت شهر باعث شد در سال 1996 یک مرکز موسیقی به نام ((پالاسیو د لاس آرتس)) جایگزین برج شد. رصدخانه بیضی شکل با پلان به شکل چشم و گنبد نیمکره ای 2600 متر مربع است و از سال 1996 تا 1998 ساخته شد. همچنین موزه ای با طول 241 متر و مساحت 41530 متر مربع بر اساس شکل متقارن درخت و تیرک های پوشیده شده با شیشه نور روز را به داخل هدایت می کند. این مجموعه با رصدخانه گنبدی مشخص می شود، اما به دلایلی که به طرح معمار مربوط نمی شود. جزئیات پروژه با مهارت انجام نشده است، ولی مرکز موسیقی ((پالاسیو د لاس آرتس)) و خانه اپرا این مجموعه را کامل می کنند.

تالار کنسرت تنریف، (Tenerif)

سنتا کروز د تنریف، جزایر قناری، اسپانیا، 2003-19911:

این تالار کنسرت با گنجایش 2000 نفر که در دست ساخت است، در تقاطع میدان ((ترس د مایو)) و میدان ((مارتیما)) در شهر سنتاکروز د تنریف قرار دارد. این تالار کنسرت با سقف بتنی مشخص در یک شکل مثلث خمیده که 58 متر بالاتر از میدان قرار دارد، یکی از دیدنی ترین کارهای کالاتراواست. این تالار ورای کار کردهای اصلی پروژه همچنین ماهیت نمادین دارد. پروژه در یک سایت مستطیلی 100*154 متر قرار دارد، که دارای خصوصیاتی از جمله تغییر در سطوح به طول 60 متر است، تالار کنسرت روی یک سکوی پله ای یا پاسنگ قرار دارد و شامل تسهیلات فنی و اتاقهای رخت کن است. سقف سازه از کاشی شکسته می باشد. در حالیکه در پیاده روی آن سنگ محلی آتشفشانی کار شده است. یک سازه منحنی با ارتفاع 50 متر تالار اصلی را پوشانده است که یادآور مطالعات کالاتراوا در مورد چشم و ابروی انسان است.

توسعه موزه هنری میلواکی (Milwaukee Art Museum)

میلواکی، ویسکونسین، آمریکا، 2001-1994

موزه هنر میلواکی (Milwakee) در مکانی که در سال 1957 توسط ((اروسارنین)) برای یک بنای یادبود جنگی با چشم انداز رودخانه میشگان طراحی شده بود، قرار دارد. معمار دیوید کاهلر(David Kahler)در سال 1975 یک دال بزرگ به موزه اضافه کرد.در سال 1994 رئیس موزۀ هنر میلواکی 77 معمار را برای «یک ورود بزرگ» برای ملاقات کنندگان و یک تعریف از هویت موزه از طریق ایجاد یک فکر خلاق فرخواند. طرح سانتیاگو کالاتروا که شامل یک تالار پذیرش شیشه ای و فولادی به ارتفاع 27 متر که توسط یک صفحۀ خورشیدی قابل حرکت سایه دار می شد، برنده شد.فضاهای جدید 7500متر مربعی بود و 1500متر مربع از نمایشگاههای موقتی فاصله داشت. اگر چه کالاتروا الهام علمی در کار خود را انکار می کند، ولی وقتی «بال»(جناح) بریس سویل باز باشد،پاویلون «کوادراسی» (Quadracci)شبیه پرنده است.کالاتروا طراح پل ریمن (Reiman) یک پل عابر پیادۀ معلق بین پایین شهر و دریاچه هم است. معمار چشم انداز «دان کیلی» (Dan Kiley) باغهایی عمومی را برای این مجموعه طراحی کرد.

برج ارتباطات مونت جویک(Montjuic)

بارسلون،اسپانیا،92-1982

برج ارتباطات مونت جویک(Montjuic) به ارتفاع 130 متر نزدیک «پالائوسنت جوردی» قرار دارد که توسط معمار ژاپنی آرتا ایسوزاکی (Arta Isozaki) طراحی شده است.این برج که برای بازیهای المپیک سال 1992 ساخته شده است،یک تنۀ خمیده با یک عنصر نیم دایره در بالای آن دارد.این برج اگر چه مانند نیزه است، بر اساس طراحی های شخصی کالاتروا به شکل یک زانوی خم شدۀ انسان است.در پایه سازه درب ورودی از تیغه های فلزی که شبیه چشم انسان عمل می کند،ساخته شده است.تنه آن مانند یک شاخص آفتاب،سایه را به سکوی گرد هدایت می کند.سکو در قسمت پایین سازه توسط کاشی های شکسته، تحت تأثیر «پارک گول» و پیروزی او از سبک «آنتونی گائودی» پوشیده شده است. برج «مونت جویک» وابسته به موقعیتهای جغرافیایی و کهکشانی یک نماد بازیهای المپیک و تاریخ بارسلون است.

ایستگاه اورینت(Oriente)

لیسبون،پرتغال،98-1993:

این ایستگاه جدید قطار بخشی از نقشه مربوط به نمایشگاه جهانی سال 1998 است (که درپایتخت پرتغال برگزار شد) و در 5 کیلومتری مرکز تاریخی نزدیک رودخانۀ «تاگو»(tago) قرار دارد.جنبۀ تماشایی این پروژه بی شک پوشیده شدن 8خط ریل توسط این سازه (به اندازه 283×78 متر) می باشد، که جنگل را تداعی می کند.کالاتروا بجای تأکید به فاصله بین شهر و رودخانه که ایستگاه آن را نشان می دهد،گذرگاه های باز و اتصالهای ایجاد شده را جستجو کرده است. این مجموعه شامل دو سایبان شیشه ای و فولادی در بالای بازشوهاست که 12 متر طول و 11متر عرض دارد.آنجا یک ایستگاه اتوبوس،پارکینگ اتومبیل و نیز یک ایستگاه مترو در زیر و یک گالری بزرگ شامل فضاهای تجاری وجود دارد.دکه های بلیط فروشی و سرویس بهداشتی 5متر پایین تر از خط آهن با یک آتریوم (دهلیز) 5متری و باز شو روی رودخانه برای دسترسی اصلی وجود دارد.

پل بچ د رودا (فیلیپ دوم)،Bach De Roda –Felip))

بارسلون،اسپانیا،87-1984

این پل با طول 128 متر و دو طاق خمیده یکی از کارهای مشهور کالاتروا است. این پل با گذاشتن از روی خطوط  راه آهن «بچ د رودا» و خیابان «فیلیپ دوم»و بخش بزرگی از شهر را به دریا متصل می کند.شکل قابل تشخیص آن فرضیۀکالاتروا را تصدیق می کند،که محیط های شهری در واقع توسط این بدعتهای نمادین ایجاد می شوند.سازه قدرتمند پل «فیلیپ دوم» از بتن و فولاد،وابستگی کالاتروا به مصالح و اشکال که بسته به مسافت آنها از زمین انتخاب می شوند را نشان می دهد.این پل علی رغم ماهیت سازه ای متفاوت با ایستگاه راه آهن «لیون-ساتولاس» یک سری تشابه نیز با آن دارد.

ایستگاه راه آهن استادل هوفن (Stadelhofen)

زوریخ،سوئیس،90-1983:

در نتیجۀ برنده شدن در رقابت برای این ایستگاه بود که سانتیاگو کالاتروا دفتر خود در زوریخ را تأسیس کرد.

ایستگاه راه آهن استادل هوفن (Stadelhofen) که روبروی تپه سبز نزدیک «بلوئو-پلاز» که از تئاتر «اشتراس» دور نیست قرارر دارد،همچنین به مرکز شهر و «زوریخ-سی» نزدیک است.این ایستگاه با طول 270متر (و عرض 40متر)وقتی مسافران به خطوط راه آهن می رسند، سازۀ خود را آشکار می کند.بارسیدن به مجموعه به مجموعه ای از خیابانهای دارای پیاده رو،اولین نشانۀ قابل رویت ایستگاه یک ساختمان قرن نوزدهم است که به خاطر ارزش بافت محلی آن حفظ شده است. در زیر زمین یک مرکز خرید با طراحی بتنی منحنی وجود دارد.دریچه های شبیه دهان یا درگاهها افراد را به سمت منطقۀ تجاری هدایت می کنند.طراحی های کالاتروا برای این ایستگاه شکل های شبیه دایناسور ندارند،امّا ستون های خمیده آن را به شکل دست انسان هستند.

 

http://uplod.ir/ou37ij57oknw/Santiago_Calatrava.pptx.htm
http://uplod.ir/l6dbnimom1wt/h.ppt.htm